چرا ترانه گل یخ کورش یغمایی ترند شد؟ | پای آمریکایی ها در میان است!
ردیابی ترند شدن ترانه «گل یخ» کوروش یغمایی به سریال «آمریکای کوچک» بر می‌گردد. «آمریکای کوچک» سریالی در ژانر کمدی – درام و خانوادگی و محصول سال ۲۰۲۰ کشور آمریکاست که توسط پلتفرم «اپل تی وی» تولید و پخش شد. این سریال با حضور در جشنواره تولیدات تلویزیونی توانست نامزد دریافت ۶ جایزه شود و نهایتا ۳ جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر مکمل مرد و خیره‌کننده‌ترین مناظر در سریال‌های تلویزیونی را از آن خود کند. فصل اول این سریال ۸ قسمت دارد و داستان هر قسمت برگرفته از رویداد‌های واقعیست و روایتگر زندگی مهاجرانی است که برای ادامه زندگی به آمریکا رفته تا رؤیا‌های خود را بسازند.
فصل اول این سریال بسیار موفق بود و حالا قرار است فصل دوم آن هم ساخته شود. در ایران این سریال از پلتفرم فیلیمو پخش می‌شود و به تازگی قسمت ۷ فصل اول این سریال که روایتگر زندگی یک مهاجر ایرانی به نام «فراز» و خانواده‌اش است پخش شده است. قسمت هفتم این سریال «صخره» نام دارد و درباره یک رؤیا‌های یک خانواده مهاجر ایرانیست که در نیویورک زندگی می‌کنند و ترانه‌های کورش یغمایی هم در این بخش به گوش می‌رسد. کارگردان قسمت ۷ سریال یک ایرانی – بریتانیایی ساکن ایالات متحده به نام «نیما نوری‌زاده» است و به دلیل اینکه خود و خانواده‌اش تجربه مهاجرت دارند به عنوان کارگردان این سریال انتخاب شده است. وی که علاقه خاصی به کوروش یغمایی دارد سعی کرد که از ترانه‌های این خواننده در قسمت «صخره» آمریکای کوچک استفاده کند.
بر اساس گزارش بی بی سی، این سریال هشت قسمتی بر اساس داستان زندگی واقعی مهاجرانی است که مجله «اپیک» جمع آوری کرده است. داستان زندگی کسانی که تحت تاثیر مهاجرت قرار گرفته و همچنین فرزندان این نسل از مهاجران، یا همان نسل دومی‌ها. این سریال چالش‌ها و مشکلات واقعی مهاجران سراسر دنیا را نشان می‌دهد که به ایالات متحده رفته‌اند. نیما نوری‌زاده لحن این داستان‌ها را منحصر بفرد می‌داند. او «صخره» را قصه‌ای با طنزی لطیف در عین حال دراماتیک می‌داند که تنها قصه‌ای منحصر به ایرانیان نیست و هر کسی در هر جای دنیا می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند.
یکی از شخصیت‌های داستان «صخره»، پسری است که در شهر نیویورک در خانواده‌ای مهاجر بدنیا آمده است. او با پدر ومادرش تفاوت‌های فرهنگی دارد و نامش «بهراد» است، اما دوستانش «بری» صدایش می‌زنند. بری راهی پیدا می‌کند تا هم دل والدینش را بدست بیاورد هم به خواسته‌های خود برسد. از طرفی فراز، پدرش تمام سعی‌اش آنست که همه قول‌هایی که قبل از مهاجرت به خانواده داده را عملی کند. شخصیتی مثبت و راسخ که هرگز دست از مبارزه برنداشت.
